زبان شهمیرزادی:
در کتابهای جغرافیایی قدیم مانند صورت الارض ابواقاسم بن حوقل و احسن التقاسیم مقدسی و مسالک الممالک اصطخری از زبان و لهجه مردم کومش سخن به میان رفته است .
در کتاب احسن التقاسیم راجع به لسان اهل قومس و جرجان نوشته شده است . در زبان مردم قومس و جرجان هاء هوّز مانند ( هاده ) و ( هاگی ) که مقدسی در کتاب احسن التقاسیم به عنوان نمونه ذکر کرده در حال حاضر در لهجه مردم سمنان و شهمیرزاد وجود دارد .
به طور کلی لهجه مردم سمنان و نواحی اطراف آن را می توان به پنج دسته مهم تقسیم کرد :
1 – زبان سمنانی 2 – زبان شهمیرزادی 3 – زبان سنگسری 4 – زبان سرخه ای و 5 – زبان لاسگردی
در میان زبانهای پنج گانه زبان سمنانی از همه قدیمی تر و کهنه تر می باشد . به غیر از پنج زبان اصلی که هیچ گونه شباهت صوری با هم ندارند ، چند لهجه دیگر نیز در سمنان و دهکده های اطراف آن وجود دارد که شناختن و به دست آوردن قواعد و دستور وریشه آنها مستلزم سالها تحقیق است .
گویش شهمیرزادی :
بی مناسبت نیست بخشی از مقدمه ای را که استاد منوچهر ستوده در کتاب ” فرهنگ سمنانی ، سرخه ای ، لاسگردی ، سنگسری ، شهمیرزادی ” نوشته اند عینا” نقل کنیم :
” … فقط اهالی سمنان و دهات اطراف آن لهجه ای مشخص دارند که نه تنها از نظر تلفظ بلکه از لحاظ اشتقاق و ریشه شناسی هیچ گونه شباهتی میان لهجه ایشان و لهجه همسایگان شان نیست .
نگارنده ( دکتر ستوده ) این منطقه را ” جزیره لهجه های سمنانی ” خوانده و معتقد است که این سرزمین ، کانون یکی از لهجه های اصیل ایران است .
اگر شهر سمنان را مرکز این لهجه بدانیم ، سرخه ، لاسگرد ، افتر و اروانه ، سنگسر و شهمیرزاد در همین جزیره لهجه قرار می گیرند .
ممکن است پاره ای از خوانندگان بر من ( دکتر ستوده ) خرده بگیرند و بگویند که لغات ساکنان شهمیرزاد نیز با زبان طبری آمیختگی دارد و عده ای از ساکنان این محل به این زبان آشنایی دارند ، از این رو نباید جزء آبادیهای این جزیره لهجه به شمار آید . نگارنده ( دکتر ستوده ) این آمیختگی را امری عرضی می داند ، زیرا از سالهای پیش بیست و پنج تاسی درصد اهالی برای داد و ستد به آمل و بابل میرفته اند و بدون شک این رفت و آمد در تغییر یا ورود لغات تازه موثر بوده است وگرنه میان شهمیرزاد و پاجی و میانه که نخستین آبادی های جنوبی دودانگه است ، بیش از ده فرسنگ فاصله است و از راهی کوهستانی و بسیار دشوار که از چاشم و گردنه زرنگیس می گذرد ، ممکن است میان این دو نقطه گاه گاهی ارتباط برقرار شده باشد ، بنابراین همجواری که امری اضطراری و علتی طبیعی است در تغییر این لهجه موثر نبوده است . گذشته از این ، لغات تغییر یافته این لهجه زیاد نیست و نگارنده ( ستوده ) در گردآوری لغات شهمیرزادی به پیرانی که از محل بیرون نرفته بودند ، تکیه کرده است . “
اما آنچه به نظر می رسد این نکته است که در زمینه ارتباط گویش شهمیرزادی با گویش های طبری و سمنانی باید مطالعات بیشتر و دقیق تری صورت گیرد و تنها نمی توان به عامل فاصله بین آبادیهای جنوبی و دودانگه با شهمیرزاد بسنده کرد و این امر را دلیل عدم ارتباط لهجه شهمیرزادی با گویش طبری دانست ، زیرا همانگونه که در بخش تاریخچه شهمیرزاد گفته شد ، شهمیرزاد و آسوران و مناطق اطراف آن جزء ناحیه جبال طبرستان بوده است ، به ویژه در دوران حکومت سادات میرعمادالدین هزارجریبی ، سلطه و حکومت آنان بر این نواحی گسترده شده بود و نکته دیگر آنکه امروزه اهالی چاشم ، پرور ، فینسک ، کولیم ، کاورد ، هیکو ، شلی ، ملاده که زمانی جزیی از آسوران رستاق محسوب می شده اند ، هنوز هم با لهجه طبری تکلم می کنند .
فاصله روستای چاشم با شهمیرزاد 18 کیلومتر است و اهالی این روستا همان گونه که اشاره شد ، طبری تکلم می کنند در حالی که استاد ستوده در مطالب خود از روستاهای پاجی و میانه با فاصله ده فرسنگ ( 60 کیلومتر ) با شهمیرزاد به عنوان جنوبی ترین نواحی طبرستان یاد می کند ، که به گویش طبری صحبت می کنند .
بنابراین در فاصله های بسیار نزدیک با شهمیرزاد هنوز هم لهجه طبری دارند و بر این اساس می توان استناد کرد مردم شهمیرزاد در گذشته با لهجه طبری تکلم می کرده اند و بعدها با متلاشی شدن حکومت در طبرستان و به خصوص جبال آن، در دوران معاصر با انتخاب تهران به عنوان پایتخت ( با روی کار آمدن قاجاریه ) و ارتباط تهران با سمنان و نابود شدن سیستم ارتباطی اقتصادی و تجاری شهمیرزاد و طبرستان و سمنان تا جنوب کشور و ارتباط بیشتر مردم شهمیرزاد با سمنان، واژه های جدید سمنانی وارد گویش شهمیرزادی شده است، به این ترتیب اصالت اولیه آن از دست رفته و به شکل امروزی خود درآمده و شاید هم بین زبانهای سمنانی و شهمیرزادی و طبری قرابت هایی وجود داشته است. چنانکه مقدسی در احسن التقاسیم می نویسد: زبان طبری با کومسی و گرگانی نزدیک بوده و همدیگر را به خوبی می فهمیدند، مگر تبری ها ( که ) اندکی شتابزدگی داشتند و به تندی سخن می گفته اند، لنگر زبان ایشان که امروزه نیز ادامه دارد واژه (هاده) و (هاکن) بود که به شیرینی آن می افزود و .. استاد محمدتقی بهار در کتاب سبک شناسی جلد 2 می نویسند: استعمال پیشاوند (ها) بر افعال مکرر مثل (هاگیر) و (هاده) و غیره واین معنی مربوط به لهجه جنوب طبرستان و مردم سمنان و شاهرود و قومس قدیم بوده است، و نیز مانند اسکندرنامه پیشاوند (ها) بر سر افعال می آورند چون (هاگیرم) و (هاگرفت) و غیره و این یادگار لهجه محلی رازی است که در پهلوی شمال و ولایات اطراف ری و شهمیرزاد و سنگسر معمول بوده و می باشد.
…
این نوع اظهار نظرها و مطالب نویسندگان و بزرگان علم و ادب و فرهنگ این سرزمین می تواند ما را به شناخت بیشتر گویش شهمیرزادی راهنمایی کند.
به هر حال در این زمینه متخصصین فن و علاقه مندان باید تحقیقات بیشتری کرده و حاصل کار خود را ارائه نمایند.